یه دامن خریدم پوشیدمش دنی دیده میگه ماما برقص .

چند وقتی هست که یا میشه ماشین آتش نشان یا میشه موتور .

یه کفش اسپورت Aardie  براش خریده هر وقت اونو میخواد بپوشه میگه بدوِ میخوام یعنی اون کفشم رو میخوام که باهاش بتونم خوب بدوم .

عاشق اینه که زنگ خونه به صدا در بیاد و بدوه در رو باز کنه .

یه نقشه کوچولو رو آورده یه راه رو نشون میده میگه بریم مامان بزرگ یه راه رو نشون میده میگه بریم Aardie و یه راه رو نشون میده میگه بریم پیش صدف جون .

به کوچولو میگه چوکولو . بزرگ :بُ گوزو .ریخت روی پای من : ریخت من پا

به صدف گفتم صدف نارنگی میخوری گفت نه گفتم همش نه نه نه دنی گفت همش نه نه نه یه دفعه آره آره آره

از دوچرخه پیاده شده شروع کرده به خاروندن باسنش به صدف گفته کونم میچرخه .

مسابقه Lingo شروع شده بود و من تو آشپزخونه بودم دنی صدا کرد ماما Lingo داره گفتم مرسی دنی گفت مرسی تلویزیون .

صبح بیدار شده میگه ماما کجا بریمه ( بریم ) میگم عصر میری مهد کودک میگه کی بریمه نیشتاستیک (ژیمیناستیک )

یه سطل آشغال داره که میزاره زیرش و یه ظرف هم داره واسه ماژیک و مداد رنگیهاش اونم میزاره جلوی پاش و ازش به عنوان فرمون استفاده میکنه .

یه نمایشگاه ماشین توی خیابون Champs-Elysées ( شانزه لیزه ) بود که هر کسی میتونست سوار ماشین بشه و امتحان کنه و این شد که پسرک برای اولین بار پشت فرمون واقعی قرار گرفت .