داشتم اسم انگشتها رو بهش میگفتم گفتم این انگشت اشاره هست گفت نه این انگشت مامانه .

رفتیم فرودگاه برای اومدن مسعود به دنی گفتم دنی ماما پشت شیشه نیگا کنیم ببینیم چه موقع بابا میاد من یه لحظه حواسم پرت شد یهو دنی داد زد ایناهاش بابا .

از وقتی بابا اومده بهش میگم عشقم دنی میگه عشقم بابا !

به دست مسعود اشاره کرد گفت کوشش مسعود گفت چی گفت Acht Uur  ( ساعت هشت ) منظورش این بود که ساعتت کجاست

با مسعود رفتن استخر وقتی اومدن مامانم رفته بود بالا بخوابه دنی با تعجب و ناراحتی گفت مامان بزرگ کوش .

روز اول کلی برای مامانم تعریف کرد از اسباب بازیهاش گفت از مدرسه و ...

براش برچسب bobthebuilder رو خریده بودم بهش دادم میگه Oh Prachtig ( اوه چه قشنگه )

خودش بعضی اوقات با خودش حرف میزنه دیروز پشت سر هم هی میگه Dank je wel    alsjeblieft

شبها وقتی میخواد بخوابه و همدیگرو بوس میکنیم بعد میگه من باید لپ تو رو بوس کنم .

رفته بود بالای مبل گفتم دنی پیشی شده گفت نه دنی Hond هاپ هاپ .میخواد بگه نشکست میگه شٍک اَست نیست.

بهش گفتم آخ دنی یادم رفته بود قرص ویتامینت رو بدم بخوری بهم میگه حواست کجاس ماما !

اینم کادویی که از مامان بزرگش گرفت حتی از جعبه اسباب بازی هم استفاده بهینه میکنه .

براش یه درخت کاج کشیدم یهو گفت ماما آتیش اینقدر نقاشی مامانش قشنگ بود درخت کاج رو شعله آتیش دیده بود .

به یه سنی رسیده که میخواد حرفش رو ثابت کنه و این کمی کار منو مشکل کرده .

بهش میگم تو هویجی میگه تو هویجی میگم تو ماستی میگه تو ماستی یهو میگه تو Alberthijn  هستی (فروشگاه مواد غذایی ).

روزی چند بار هوس میکنه بره ایران .به دودکش میگه دوش کش .بهم میگه تو شیدا باش من Eelco و بعد باید با هم صحبت کنیم(شیدا و Eelco با هم نامزد هستن و دنی هم خیلی دوستشون داره )

به هر آدمی میرسه باید بگه Hoi  و تا جواب نگیره ول کن معامله نیست .

وقتی من براش کاری رو انجام میدم میگه Goed gedaan mama ( خوب انجام دادی ماما ).

وقتی با هم رفته بودیم مرکز خرید بهش گفتم دنی یه جوراب واسه ماما انتخاب کن و اونم یه جوراب خیلی قشنگ برام انتخاب کرد .

بین رنگها رنگ سیاه رو از همه بیشتر دوست داره  طوری که اگر بخواد خورشید رو رنگ کنه رنگ سیاه رو انتخاب میکنه .چند روزی هست که کار با موس کامپیوتر رو یاد گرفته و با خوشحالی میگه ماما دنی درست کرد .

صبح که بیدار میشه بلند داد میزنه Wakker worden mama (بیدار شو ماما ) و اگه من یه کم طولش بدم لحاف رو از روم میکشه کنار میگه تو خوابیدی منظورش اینه که بسه تو یه عالمه خوابیدی

خونه دوستم رفته بودیم برخلاف چند روزی که میل به هیچ چیز نداشت یکی و نصفی موز خورد ولی میلی به شام نداشت دوستم بهش گفت دنی جون بیا پلو یا مرغ بخور گفت پلو با ماهی میخوام دوستم گفت ماهی نداریم یا پلو یا مرغ دنی گفت یا موز یا موز .

رفتیم مطب دکتر دکتر بهش گفت خوب دنیل چی شده و دنی هم دستش رو برد سمت گوشش گفت گوش درد میکنه خیسه .دکتر گفته نباید زیاد راه بره ولی دنی راه نمیره میدوه هر چی هم بهش میگم نمیفهمه .

خیلی دوست داره روی برگها قدم بزنه و با هم شعر پاییزه و پاییزه رو بخونیم . 

کاردستی پایین هم ریل قطار هست البته از نظر دنی