بهش میگم دنی شیر میخوری میگه نه من فردا میخورم شیر

شب که میخواد بخوابه بهش میگم شب بخیر میگه خداسس شب بخیر و من باید باهاش خداحافظی کنم

بهش میگم تو تو تو همه چیم تو همه چیم تو میگه من من من همه چی من همه چی من .

من داشتم با تلفن صحبت میکردم صدف صدا زد خاله کجایی دید من جواب نمیدم از دنی سوال کرد دنی گفت نیستش پیداش کنیم .

به لباسم اشاره میکنه میگه اینو تو خریدی گفتم نه خاله هما واسم گرفته میگه چی خاله Oma .

میگه دنی نقاشی بِکِشته Bekeshte منظورش همون بکشه هست .چهار پایه رو میخواد تا کنه میگه چه جوری می تاشه (تا میشه ).

زیپ کیسه خوابش خراب شده بود صبح میخواست از توش بیاد بیرون نمیتونست صدا میزد ماما کیسه خواب شکست شده (شکسته ).

من تو صندوق عقب ماشین کار داشتم پیاده شدم صدف به مسعود قرص نعناع داده بود دنی گفته بود به مامان هم بده .

اگر زمانی خراب کاری میکنه سریع میاد میگه بِشخَشید Beshakhashid .خیلی خیلی قدر شناسه هر وقت چیزی براش بخرم با احساس میگه او ماما مسی که اینو خریدی  .

شروع کرد به دور خودش چرخیدن بعد از چند دور داد زد ماما داره میز می افته میخواد شکست بشه (بشکنه ) .

شام رفته بودیم بیرون بعد از اینکه دنی شامش رو خورد بهش گفتم برو یه کم قدم بزن گفت قدم کجاست بعد شروع کرد به راه رفتن و در همین حال هم به پاهاش نگاه میکرد اومد گفت من بلد نیستم قدم پیدا کنم که براش توضیح دادم و نمیدونم حالا متوجه شده قدم یعنی چی .

ما فردا شب میریم پیش خاله مینو به مدت چهار هفته

یه دامن خریدم پوشیدمش دنی دیده میگه ماما برقص .

چند وقتی هست که یا میشه ماشین آتش نشان یا میشه موتور .

یه کفش اسپورت Aardie  براش خریده هر وقت اونو میخواد بپوشه میگه بدوِ میخوام یعنی اون کفشم رو میخوام که باهاش بتونم خوب بدوم .

عاشق اینه که زنگ خونه به صدا در بیاد و بدوه در رو باز کنه .

یه نقشه کوچولو رو آورده یه راه رو نشون میده میگه بریم مامان بزرگ یه راه رو نشون میده میگه بریم Aardie و یه راه رو نشون میده میگه بریم پیش صدف جون .

به کوچولو میگه چوکولو . بزرگ :بُ گوزو .ریخت روی پای من : ریخت من پا

به صدف گفتم صدف نارنگی میخوری گفت نه گفتم همش نه نه نه دنی گفت همش نه نه نه یه دفعه آره آره آره

از دوچرخه پیاده شده شروع کرده به خاروندن باسنش به صدف گفته کونم میچرخه .

مسابقه Lingo شروع شده بود و من تو آشپزخونه بودم دنی صدا کرد ماما Lingo داره گفتم مرسی دنی گفت مرسی تلویزیون .

صبح بیدار شده میگه ماما کجا بریمه ( بریم ) میگم عصر میری مهد کودک میگه کی بریمه نیشتاستیک (ژیمیناستیک )

یه سطل آشغال داره که میزاره زیرش و یه ظرف هم داره واسه ماژیک و مداد رنگیهاش اونم میزاره جلوی پاش و ازش به عنوان فرمون استفاده میکنه .

یه نمایشگاه ماشین توی خیابون Champs-Elysées ( شانزه لیزه ) بود که هر کسی میتونست سوار ماشین بشه و امتحان کنه و این شد که پسرک برای اولین بار پشت فرمون واقعی قرار گرفت .