چشماش رو با دست محکم میمالید بهش گفتم بهتره که چشمات رو محکم به هم نمالی گفت آخه میخوام رنگ چشمام عوض بشه مثلا آبی یا سبز

میگه شماره خونه ملکه چنده !!!

پیروز میخونه ببین چیکارم کردی یه نگاه شکارم کردی دنی میخونه ببین چیکارم کردی بعد خودش میگه من کاری نکردم !

مرجان (عمه دنی ) اومده میگه فکر کنم که مرجان هم مثل شیدا یه چیزی واسه من آورده بهش میگم مامان جان مهم اینه که اومده پیش ما میگه آره اما بهتره که کادو هم برای من آورده باشه چون کیفش بزرگه فکر کنم توش یه چیزی واسه من باشه باید ازش بپرسیم .

میگه به پام خورد نشد منظورش اینه که به پام نخورد.میخواد بگه نپخته میگه بدون پخته .

بدون مقدمه میگه مامان کاموا داری میگم کاموا چیه مطمئن نبودم که بشناسه گفت همون که باهاش لباس درست میکنن گفتم برای چی میخوای گفت میخوام واسه Baby  من لباس ببافی مثل مامان بزرگ که واسه من بافت گفتم من بلد نیستم گفت خوب یاد بگیر گفتم باشه این بار که رفتم ایران از مامان بزرگ یاد میگیرم که واسه بچه تو ببافم .

توی حموم بود داشت بازی میکرد صدا زده میگه مامان یه لحظه بیا من کمکت دارم (من کمک میخوام )

به مسعود میگه خوابی خواب آلود و کامی کامپیوتر به من میگه شامی شامی درست کن یعنی شام درست کن و مینو هم سیلی سیلی سیگارکش ( بر اساس کتابی به همین اسامی برای بچه ها )

میترا (عمه ) ازش میپرسه اسم ماهی هات چیه گفت اسم ندارن  بهش گفت خوب براشون اسم بزاریم فکر کن  ببین چه اسمی دوست داری یه کم فکر کرد و گفت Fred and Suzie (دوستای انگلیسی مسعود که ما چند روزی مهمونشون بودیم ) 

از یک تا ده رو به زبان اسپانیای هم یاد گرفته .

رفتیم رستوران وقتی غذا  رو خوردیم خانومه اومد از کنار میز ما رد بشه دنی بهش میگه Mogen we betalen ?ما میتونیم پولش رو حساب کنیم

حالم خوب نبود و سردرد شدیدی داشتم  دنی بهم میگه میخوای بهت انرژی بدم و محکم منو توی بغلش گرفته و فشار داده بعد بهم میگه مامان چشمات مثل چینی ها شده

میگه سرم قیچ رفت میگم گیج میگه آها قیج . میخواد بگه نشمردم میگه نشمردیدم

امشب برای Aardie تعریف میکنه که شنبه ما رفته بودیم رستوران چون مامان و بابا ۹ بار با هم ازدواج کردن

با هم رفته بودیم بیرون واسه دنی یه ساندویج خریدم و برای خودم یه کیک دنی ساندویج خودش رو خورد به من گفت میشه من از کیک تو بخورم گفتم میتونی گفت آره دلم داره خالی میوفته منظورش این بود که دلم هنوز جا داره برای یه تیکه کیک

میخواستم واسش کتاب آی قصه قصه قصه رو بخونم گفت دوست ندارم اینو گفتم چرا گفت گرگه بره رو میخوره من دوست ندارم وحشی بازی توش هست